راز حق...

نقل کرده اند...

زمانی که منصور حلاج را بر دار بردند و دفن کردند او را..

شبلی گفت:

ان شب بر سر گور او بودم و تا بامداد نماز می کردم

سحرگاه مناجات می کردم و

گفتم:

الهی...

این بنده ی تو بود مومن و موحد و عارف چرا با او این بلا را کردی؟

خواب بر من غلبه کرد به خواب دیدم که قیامت است

واز حضرت حق فرمان امدی که

این بلا از ان جهت کردم بر منصور که راز ما را با غیر گفت

....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 23:11 توسط مهدی| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com